علیوکیلی موسس گراند سینما این سالن نمایش فیلم را با اجاره کردن سالن گراند هتل به مبلغ ماهی 40تومان با 500صندلی و با بلیتهای یک، دو و سه قرانی تاسیس کرد و پس از آن در دوران اختناق رضاخان با تمام بگیر و ببندها، سینما به مرور گسترش یافت. سالن سینما در ابتدا مکانی برای حضور طبقه اعیان و اشراف جامعه بود ولی به مرور پای عامه مردم هم به آن باز شد. به خصوص از روزی که خانبابا معتضدی سینما تمدن را تاسیس کرد هنوز خبری از ساخت فیلم در ایران و راه افتادن صنعت سینما نبود ولی در پایتخت سالنهایی تاسیس شده بود که در آنها فیلم خارجی نشان میدادند. درسال1313 تهران هشتسینما داشت. ایران، مایاک، سپه، پالاس، داریوش، گلستان، تمدن و برق سالنهای سینمای تهران بودند و بهای گرانترین بلیت سینما، لژ سینما پالاس با یک تومان بود. بعد «دختر لر» آمد و «حاجیآقا آکتور سینما» تا سینمای ایران متولد شود ولی نه سپنتا و نه آوانس اوگانیانس هیچکدام نتوانستند برابر تندباد حوادث سیاسی آن دوران دوام بیاورند. فیلمسازی در ایران هم 11سال تعطیل شد ولی چراغ سینماها خاموش نشد. از دهه 30 که سینمای فارسی متولد شد به مرور ساختوساز سالنهای سینما در تهران و شهرستانها روندی پرشتاب به خود گرفت. جالب اینکه در همه این سالها تنها بخش خصوصی به تاسیس سینما علاقه نشان میداد و دولت نه تنها کمکی در این خصوص نمیکرد که از سینماداران عوارض و مالیات نیز دریافت میکرد. دهه40 دوران اوج سالن سازی در ایران بود.
وقتی که فیلم فارسی توانست تماشاگر ثابت بیابد، بخش خصوصی هم به سینماداری به چشم یک فعالیت پردرآمد نگاه کرد و سالنها یکی پس از دیگری تاسیس شدند. بهترین و مجهزترین سینماهای تهران در دهه40 و اوایل دهه50 ساخته شدند. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت فروش فیلمها بحرانی شد و با ملتهب شدن فضا، سینماها هم مدتی در اعتصاب به سر بردند. سینماهایی که سالها به عنوان مظاهر مدرنیته غربی در اذهان اقشار مذهبی جامعه جا افتاده بودند در جریان پیروزی انقلاب جزو مکانهایی بودند که مورد خشم مردم انقلابی قرار میگرفتند.
پس از پیروزی انقلاب، چراغ سینماها دوباره روشن شد ولی اینبار تقریبا صاحبان تمام سینماهای ممتاز پایتخت و مراکز استانها از ایران رفته بودند و اموالشان ضبط شده بود. دهه60 را دوران طلایی سینمای ایران در جذب مخاطب خواندهاند؛ دورانی که سینماداری هنوز شغلی به صرفه بود؛ دورانی که سینماهای بنیاد مستضعفان به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد. حوزه هنری هم با در اختیار داشتن 80 سینما در سراسر کشور به نهادی مهم در حوزه سینما مبدل شد.
از این دوران است که دیگر ساختن سینما به صرفه نیست و بخش خصوصی رغبتی برای این کار نشان نمیدهد. با تغییر جغرافیای شهر در دهههای60 و70 برخی از پرمخاطبترین سینماهای تهران اهمیتشان را از دست دادند. اتفاق مهم دهه80 تاسیس پردیسهای سینمایی بود که با همت شهرداری و با همراهی و مشارکت بخش خصوصی انجام شد؛ پردیسهایی که جای سینماهای قدیمی را هم گرفتند؛ هرچند هنوز هم کمبود سالن سینما به شدت محسوس و پررنگ است.
فقدان سینما و وضعیت نامطلوب سالنهای موجود در سطح کشور مسئلهای است که طی سالهای اخیر سینماگران را نگران کرده است. طبق آمار موجود 180سینما در کشور وجود دارد که برخی از آنها دارای چند سالن برای نمایش هستند که با احتساب آنها میتوان گفت حدود 245سالن فعال در کشور به اکران تولیدات سینمایی میپردازند که سهم تهران از این میان 44سینماست. در یک دهه اخیر بعضی از سینماها به دلایل مختلف ازجمله استاندارد نبودن سالنها بهصورت غیرفعال درآمدهاند. برخی معتقدند که دولتی بودن سینماها باعث میشود تا موضوع فرسودگی سالنها به موقع رسیدگی و رفع نشود، با این حال بهنظر میرسد ساخت پردیسهای سینمایی و بازسازی برخی از سالنها وضعیت تهران را نسبت به سایر شهرستانها بهبود بخشیده است، اما باز هم با درنظر گرفتن جمعیت پایتخت این تعداد سالن جوابگوی نیاز مخاطبان و همچنین آثار تولید شده نیست.
نشریه سینمایی اسکرین دیلی در یکی از گزارشهای خود در سال ۲۰۰۸ به وضعیت سینمای جهان پرداخته است. در این گزارش سینمای هند رتبه نخست را از حیث ساخت فیلم متعلق بهخود کرده که هزارو 164 فیلم در سال۲۰۰۷ تولید کرده است. سینمای اروپا با مجموع هزارو 95 فیلم در رده دوم و آمریکا با ۶۰۳ فیلم در رتبه سوم جای دارند. ایران نیز با ساخت ۱۰۵ فیلم در سال۲۰۰۷ در رتبه یازدهم قرار گرفته است. این درحالی است که برخی کشورهای سرشناس از لحاظ تولیدات سینمایی مانند برزیل، ترکیه، آرژانتین، مکزیک و رومانی پایینتر از ایران قرار گرفتهاند.
در بخش دیگری از این گزارش تعداد سینماهای موجود در هر کشور به چشم میخورد. آفریقای جنوبی با ۷۸ سالن بهازای هر فیلم در رتبه اول، استرالیا با ۷۲ سالن در رتبه دوم و آمریکا با ۶۴ سالن سینما در رتبه سوم این فهرست قرار دارند. اما ایران با تنها ۴/۲سالن بهازای هر فیلم، رتبه ماقبل آخر را در اختیار دارد.
آمریکا از لحاظ تعداد سالنهای سینما با ۳۸ هزار و ۹۷۰ سالن سینما در رتبه اول و هند رقیب آمریکا با ۱۴ هزار سالن سینما در رتبه دوم این جدول جای دارند. ایران نیز با ۲۵۵ سالن سینما تا پایان سال ۲۰۰۷ در رتبههای پایین این جدول قرار گرفته است. این درحالی است که کشورهایی مانند تایلند، تایوان، مالزی و بلژیک بالاتر از ایران قرار گرفتهاند.
در یکی دیگر از بخشهای این گزارش تعداد سالنهای فعال سینما بهازای هر یک میلیون نفر وجود دارد که در این قسمت ایسلند با ۱۶۰ سالن بهازای هر یک میلیون نفر در رتبه اول، آمریکا با ۱۲۸ سالن در رتبه دوم و سوئد، اسپانیا، ایرلند، استرالیا و کانادا رتبههای بعدی هستند. همچنین ایران با ۹/۳ سالن بهازای هر یک میلیون نفر در رتبههای پایین جدول قرار دارد.
این آمار بیانگر این است که با وجود کثرت آثار تولیدی در سال، که طی سالهای اخیر نیز افزایش یافته، ایران دچار فقدان سالن سینما برای نمایش تولیدات است که این امر ممکن است به فیلمهای ساخته شده لطمه وارد کند و به نوعی باعث فیلمسوزی شود.
با توجه به این گزارش و شرایط نامطلوب سینماهای ایران، رئیس انجمن سینماداران از این وضعیت ابراز نگرانی کرده و گفته پس از حذف یارانه حاملهای انرژی، بنا بوده برای نجات سینماها چارهای اندیشیده شود، اما اتفاقی رخ نداده و سینماها با فروش اندک خود فقط میتوانند هزینهها را پرداخت کنند. وی در رابطه با کمبود سالن برای اکران فیلمها نیز گفته با توجه به ریزش مخاطب حتی صندلیهای فعلی هم پر نمیشوند، پس نیاز به ساخت سالن و سینما حس نمیشود. قاصداشرفی معتقد است که اکثر سینماگران و سالنداران مسئله مخاطب محوری را مدنظر دارند، چرا که مخاطبان هستند که حق انتخاب فیلم را دارند و ارتقای کیفیت سالنها و ارائه سرویس مطلوب میتواند مخاطبان را به سالنهای سینما بکشاند، زیرا مردم هستند که میتوانند سینما را نجات دهند و اگر خواستههای آنان مدنظر قرار نگیرد سینماها تعطیل میشوند.
در همین راستا جواد شمقدری ساخت و تجهیز سالنهای سینما و اضافه کردن 50سالن سینمایی تا اردیبهشت سال آینده را وعده داده است. بنا به گفته وی بعضی از سینماهای بازسازی شده در سطح کشور از پردیسهای سینمایی تهران نیز بهتر هستند و میتوان پنج فیلم سینمایی را در آنها به نمایش گذاشت. وی معتقد است که رویکرد دولت دهم این است که ظرفیتها و امکانات بهتر و بیشتری برای سینمای کشورمان فراهم کنند و افتتاح و تجهیز سینماهای کشور نیز نشانگر این است که سینمای ایران رو به رشد و ترقی است.
داریوش بابائیان نیز حمایت نشدن سینماها از جانب دولت را علت از رونق افتادگی سینماها در تهران و شهرستانها میداند، چرا که سینماها با هزینههای سرسام آور و مالیات بر ارزش افزوده و هزینههای جانبی دیگر روبهرو هستند که این مسئله در کنار تورم و مشکلات اقتصادی مردم باعث میشود سینماها به سوی تعطیلی بروند. وی میگوید که مسئولان چندان به این موضوع بها نمیدهند و مدام میگویند که در فکر نجات سینما هستیم، اما با گذشت زمان اتفاقی روی نمیدهد و راهکاری پیشنهاد نمیشود. بهتر است راهکارها تا قبل از نابودی سینما اجرایی شوند. سالنهای شهرستانها نیز چندان پاسخگوی نیاز مخاطبان نیستند، سالنهایی که علاوه بر بافت قدیمیشان، از تجهیزات اولیه عاری هستند. اکثر مخاطبان شهرستانی هنگام خروج از سینما از وضعیت موجود راضی نیستند، چرا که نبود سیستم صوتی مناسب و تصویر خوب به دیدن فیلم لطمه وارد کرده است. همانطور که همایون اسعدیان گفته سینما رفتن مانند ضیافت است، زمانی که ابزار این ضیافت مهیا نباشد، نمیتوان انتظار داشت که مخاطب پا به سالنهای سینما بگذارد. طبق اظهارات وی در بسیاری از شهرستانها، سینمای استاندارد وجود ندارد و اکثر آنها قدمت 30تا 50سال دارند که همین امر باعث میشود مردم رغبتی برای دیدن فیلم در سالنهای سینما نداشته باشند. اسعدیان ساخت پردیسهای سینمایی باکیفیت را راه نجات سینما در شهرستانها میداند، چرا که پردیسهای سینمایی میتوانند با امکانات فرهنگی و تفریحی خود مخاطبان را جذب کنند.
کامران قدکچیان معتقد است که مخاطبان، سینما را بهعنوان مکانی تفریحی انتخاب میکنند و خواهان فضایی شاد هستند، بنابراین بهدنبال سالنهای نمایش زیبا و استاندارد خواهند بود. اماکن فرسوده در انتخاب مردم جایگاهی ندارند، چرا که آنان سالنهای مدرن و مجهز را برای تماشای فیلم ترجیح میدهند. بنا به گفته وی این صاحبان سینما هستند که بازسازی سالنها را پیگیری نمیکنند. برخی از سینماها به مکانی برای درآمد تبدیل شدهاند که از همان منبع مالی نیز برای رسیدگی به سالنها استفاده نمیشود. اکثر سالنهای سینمایی کشورمان نیازمند تعمیر و بازسازی هستند. قدکچیان میگوید: یکی از مهمترین دلایل ریزش مخاطب خصوصا در شهرستانها همین سالنهای فرسوده است، بنابراین ساخت سالنهای مدرن میتواند در جذب مخاطب تأثیر بسزایی داشته باشد.
علی سرتیپی نیز بازسازی سالنها را عامل مهمی در جذب مخاطب میداند و میگوید: سینما شکوفه پس از ساخت و بازسازی با جهش قابلتوجهی در بخش استقبال مخاطبان از آثار سینمایی روبهرو شد. مؤسسه سینماشهر در ساخت مجموعه سینمایی شکوفه بسیار همراهی کرد و امور بهخوبی انجام شد. مواردی که مدیران در حمایت از سالنسازی بخش خصوصی به آن اشاره میکنند در قبال ما اتفاق افتاد و همکاریهای لازم در زمینه ساخت سینما شکوفه واقعا وجود داشت.
عباس رافعی نیز سینماهای ایران را با سینماهای استاندارد سایر کشورها قیاس میکند و معتقد است که در دیگر کشورها سالنهای سینمایی دارای جذابیتهای خاصی برای مخاطبان هستند که به همین واسطه مردم به تماشای فیلم میروند. در سالنهای استاندارد دنیا معمولا علاوه بر امکانات تفریحی مناسب برای تماشاگران، به تعداد ظرفیت سینما، پارکینگ وجود دارد که همین عوامل به جذب مخاطب کمک میکنند. بهگفته وی در این کشورها بسیاری از فروشگاههای اطراف سینما در زمان اکران یک اثر سینمایی خاص اقدام به فروش موسیقی، ماکتها و مجسمه شخصیتهای فیلم یا کتابهای مربوط به آن اثر سینمایی میکنند. درصورتی که در ایران سالنها حتی تهویه استاندارد و سالم ندارند.